پدر سوخته مليجك از بس مزقون آمد و دلبری نمود ما را مجاب كرد با درخواستش برای ازدواج با اخترالدوله كوتاه بياييم
با آنكه موسيو لومر خواستگار پروپا قرص اخترالدوله بود وعليرغم ميل باطنی همايونی به اين ازدواج تن داديم كه حُسنش بر دو چيز است: اول آنكه روزی هزار بار دامادمان را به سُخره ميگيريم و میخنديم دوم آنكه وزارت شادی و طرب را با وزارت دامادی تلفيق نموده خرجشان را يكی میكنيم
باز هم بگوييد ناصرالدين شاه؛ شاه بدی بود ما با اين كار به دو چيز گران بها دست يافتيم
مثل هميشه اولين نفری بوديم كه در ايران دو وزارتخانه را ادغام كرديم و دوم آنكه نگذاشتيم يك اجنبي بشود آقا بالاسر حكومت!!
طنز هست جدی نگیرید یک پدر سوخته ای خواسته تفنن کند ما رو چون در آن عالم هستیم دستمان ز دنیا کوتاه است به سخره گرفته ای تف به رویت طنز نویس
انتهای پیام/*