ازی کرد یک آتش تهیه بسیار سنگین بوسیله رسانههای خودی بر علیه تورم ایجاد شد که هرگز در کشور سابقه نداشت. تمام رسانه های اصلاح طلب در هجوم نقش اساسی داشتند متاسفانه کار به جای رسید که حتی رسانه های اصول گرا و ملی خودی هم گول خوردند و شروع کردند در همان پازل بازی کردن مقاله نوشتن حتی رادیو و تلویزیون هم عقب نماند و با برجسته سازی حرکت را تکمیل کردند. در سیاست انقباضی تا آنجا پیش رفتند که بیش از یکصد هزار شرکت واحد کسب کار و تولیدی ورشکست و از دور برای همیشه خارج شدند. فقط در بحث تولید 14800 واحد ورشکسته روی دست ملت باقی ماند. در عین اتخاذ سیاست اقتصادی انقباضی سیاست دربهای باز اقتصادی برای همکاری بیشتر با غرب دنبال شد. این سیاست دربهای باز باعث شد تمام سرمایههای ارزی کشور هم برای واردات اقلام مصرفی و تولیدی کشور از دست برود. در نتیجه به یک کشور بسیار آسیب پذیر از جهت اقتصادی وارد شدیم.
وقتی تحریمها شروع شد بخش خصوصی بکلی زمین گیر و از کار افتاده بود. بخش دولتی هم با ارز 4500 تومانی و توزیع ارز مسافرتی وارداتی قریب 85 میلیارد دلار و 65 تن طلا را با اتخاذ سیاستهای اشتباه نابود کرد. لذا کشور ثروتمندی مانند ایران برای واردات مواد غذایی خود محتاج ارز شد. مفهوم عملیات بالا مانند این است که شما تمام سه خاکریز دفاعی کشور را در یک پازل حساب شده در اختیار دشمن قرار دهید و نیروی خودی را خلع سلاح تحویل دشمن دهید. تعجب اینجا است که تمام این عملیات با همراهی و آتش تهیه رسانههای اصلاح طلب و تایید و تشویق رسانههای آنطرف آب انجام شد.
بیش از یکصد سند از روزنامههای داخلی را میتوان به عنوان دلیل قطعی برای این عملیات فریب روی میز گذاشت. کافی است چند نسخه از روزنامههای آن روز را دنبال کنید خواهید دید این تهاجم چقدر اصولی و هماهنگ اجراء شده است. اما امروز هنوز هم پروژه "عقیم سازی" دشمن ادامه دارد اصطلاحی که اولین بار مورگان شوستر در کتاب "اختناق ایران" در مورد عقیم سازی دولت ایران توسط انگلیس و شوروی سابق بکار برد. امروز هم داستان به همان گونه است نه با تفنگ دو سرباز روسی برای ترور صنیع الدوله برای قتل بودجه استقلالی تاریخی ایران، که ترور فرهنگ و باور ملی با تفنگ رسانه ای غرب است. بدست سربازان فرهنگی گول خورده بی جیره مواجب اغفال شده ایرانی. امروز شدیدترین آتش تهیه بر باور دولت مردان ایرانی ریخته میشود که برای مقابله با تحریم و رکود به راه حالهای لیبرالی آنان پناه ببرند. برای مقابله با تورم بهره بانکی افزایش دهند برای مقابله با تورم جریان ورود پول را به اقتصاد ببندند آن هم فقط برای فقرا. برای مقابله با آمریکا به روسیه و چین باید پناه برد. برای مقابله با کمبود بودجه به مالیاتگیری باید امید بست. برای مقابله با گرانی باید دست به واردات دولتی زد. برای مقابله با بیکاری باید آمار سازی کرد. برای مقابله با رسانهها باید دست به صحنه سازی زد. برای هر مشکلی راه حلی در جیب دارند که سرمنشاء تمام آن به بدبختی بیشتر منجر خواهد شد. پس کجاست اتاق فکر جنگ چند بعدی ترکیبی اقتصادی فرهنگی سیاسی نظامی تدافعی کشور؟ نکند فکر می کنیم دولت چنین اتاق فکری دارد؟ دولت خود اولین قربانی چنین صحنه و باور سازی است. اینجاست که نقش اندیشمندان اقتصادی سیاسی داخلی و جهاد تبین بسیار اصولی میشود. متاسفانه رسانه ملی در این افشاگری نقش بسیار ضعیف و شاید گفت نزدیک به صفر ایفا کرده است. در بعد سیاسی صدا و سیما دهها کارشناس دارد اما در نقش خنثیسازی حملات رسانهای اقتصادی حتی یک برنامه روی آنتن نرفته است. من اسم این جنگ را میگذارم مادر جنگها. چرا مادر جنگها: چون تمام سرنوشت 150 سال حرکت مردم انقلابی ایران در این جنگ تعیین خواهد شد. شکست اقتصادی دولت زمینه شکست را در تمام جبهه های نظامی سیاسی دیپلماتیک و منطقه جهانی بدنبال خواهد داشت. گول خوردن وزیر اقتصاد گول خوردن رئیس بانک مرکزی گول خوردن وزیر کشاورزی گول خوردن وزیر صنعت معدن به منزله شکست امنیت روانی اقتصادی جمعی کشور است. نا امیدی از درست شدن وضع اقتصاد توان منهدم کردن همه چیز را دارد.