تابناک کرمان، ابوالفضل کارآمد؛ سال ۱۳۷۱ بود که خبر ساخت سریال قصههای مجید توسط کارگردان نامدار آقای کیومرث پوراحمد در فضای اخبار فرهنگی – سینمایی کشور پیچید و تعجب بسیاری را برانگیخت که چرا سریال قصههای مجید -که ریشه در خاک کرمان دارد - و برگرفته از قصههای هوشنگ مرادیکرمانی است، از اصفهان و با لهجه اصفهانی سر در آورده است؟!
در همان سال بود که در روزنامه نسل آفتاب کرمان ( شاید ) اولین نقد را برای این سریال نوشتم و در آنجا حرفهایی گفتم و انتقاداتی مطرح کردم که هنوز هم پاسخ آن را دریافت نکردم! علیرغم آنکه حالا در سال ۱۳۹۸ در دومین روز از شهریور ماه در نشستی تحت عنوان " از میان خاطرات " در کرمان برگزار شد که در ابتدای آن آقای کیومرث پوراحمد به نوعی به آن پرسش پاسخ دادهاند که چرا فیلم را در کرمان نساخته و آن را به اصفهان برده و یک سلسله داستان کرمانی را " اصفهانیزه " کردهاند! این که دلایل ایشان درست به نظر میرسد یا نه را به اهلش وا میگذارم و توجه هنرمندان کرمانی را یک بار دیگر به متن آن نقد جلب میکنم و امیدوارم که به آن توجه خاص شود.
قصههای مجید اصفهانی؟!
هنگامی که قصههای مجید کرمانی سر از اصفهان و چهره از تلویزیون در آورد بسیاری از هنرمندان و هنر دوستان و اهل فرهنگ از این واقعه متأثر شدند. طبیعی به نظر میرسد که هنوز باید منتظر بازتابهای مختلف هنرمندان استان باشیم. آنهایی که بخوبی دریافتهاند که چه اتفاق عجیبالخلقهای؟ در تاریخ معاصر هنر استان و کشور حادث شده است. هنوز زود است که نسبت به نویسنده قصههای مجید انتقاد خاصی حواله شود. از این دیدگاه که مباد شیرینی جایزه «هانس کریستن آندرسن» را به این زودی در کام او به تلخی مبدّل کنیم. و از دیگر سو بطور قطع و یقین نویسنده حرفهایی دارد که بالطبع تا آن دفاعیه! را نشنویم، جای سخن گفتن و نقد کردن بسیار تنگ است پس این سخن بگذار تا وقت دگر....
اما آنچه که گفتنی است – اگر گوشهای شنوایی باشد – شنیدن علل و انگیزه سفر «قصههای مجید» به استان هنر پرور اصفهان است؟ که مسئولین فرهنگ استان باید برای مردم توضیح بدهند.
آیا «مجید» چونان «خواجو» از بیمهری مسئولین هنری استان و متولیان و مدافعان سینه چاک فرهنگ و هنر استان از کرمان نگریخته است؟
تا آنجا که ما اطلاع داریم، مدافعان کرمان و فرهنگشناسان استان و کرمانشناسان و خیلیهای دیگر مقصر نیستند که نیستند؟! و احتمالاً مقصرین را باید در جایی دیگر جستجو کرد!
یک روز خواجو از بیمهری گریخته و به شیراز رفته، امروز مجید کرمانی به سمت اصفهان پر کشیده و فردا خدا میداند که... پایان سخن اینکه هوشمندان قوم، زعمای فرهنگ، سینهچاکان کرمان، بهوش هستند، بهوشتر باشند تا این روال «فرار فرهنگی» سنّت نشود و بافتههای فرهنگی کویر بی هیچ دلیل منطقی و عرفی در پیکره شوخ طبع اصفهانیها دوخته نشود.
این عرایض، هیچ پیوندی با ناسیونالیزیم افراطی کرمانی ندارد! آنچه در این سخن مدّ نظر است، حفظ آثار و میراث فرهنگی و هنری استان است و بس!/فردای کرمان
انتهای پیام/*